شهادت مظلومانه آقا امام رضا(ع), غریب آشنا ,مرد میدان معنویت,ستاره گرانقدر آسمان,عصمت و طهارت گنجینه علوم الهی,ترجمان کتاب نفیس وحی و پهنه وسیع هدایت بر سوگواران آن امام همام تسلیت باد.

 

بنال ای دل که دیگر ماتم آمد               بگری ای دیده ایام غم آمد

 

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

 زیارتنامه حضرت امام رضا (ع )

زیارتنامه امام رضا(ع)

 

چون قصد زیارت نمودی ، پیش از آنکه از خانه بیرون روی ، غسل کن و بگو :

 

اللهم طهرنی و طهرلی قلبی و اشرح لی صدری و اجر علی لسانی مدحتك و الثناء علیك فانه لا قوة الا بك اللهم اجعله لی طهورا و شفاءا.

و در وقت بیرون رفتن بگو:

بسم الله و بالله و الی الله و الی ابن رسول الله حسبی الله توكلت علی الله اللهم الیك توجهت و الیك قصدت و ما عندك اردت  

پس چون بیرون رفتتی بر در خانه خود بایست و بگو:

اللهم الیك وجهت وجهی و علیك خلفت اهلی و مالی و ما خولتنی و بك وثقت فلا تخیبنی یا من لا یخیب من اراده و لا یضیع من حفظه صل علی محمد و ال محمد و احفظنی بحفظك فانه لا یضیع من حفظت

چون  بسلامت رسیدی انشاالله پس هرگاه خواهی بزیارت بروی غسل کن و بگو:

اللهم طهرنی و طهرلی قلبی و اشرح لی صدری و اجر علی لسانی مدحتك و محبتك و الثناء علیك فانه لا قوة الا بك و قد علمت ان قوام دینی التسلیم لامرك و الاتباع لسنة نبیك و الشهادة علی جمیع خلقك اللهم اجعله لی شفاء و نورا انك علی كل شیء قدیر

پس ببوش باکیزه ترین جامه های خود را و بگو :

 

الله اكبر و لا اله الا الله و سبحان الله و الحمد لله

چون داخل روضه منوره شدی بگو :

 

بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله صلی الله علیه و اله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریك به و اشهد ان محمدا عبده و رسوله و ان علیا ولی الله

 

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

نمونه‏اي ديگر از وسعت علم و کمال امام رضا عليه‏السلام اين است که  
مي‏توانست به تمام زبانها سخن بگويد. ابواسماعيل سندي مي‏گويد: هنگامي که در هندوستان بودم، شنيدم که خداوند يک حجت عرب زبان دارد، بنابراين از وطن خارج شدم و رفتم تا او را ببينم. مرا به سوي امام رضا عليه‏السلام راهنمايي کردند تا به نزدش رسيدم. من قادر به صحبت کردن به زبان عربي نبودم، بنابراين به زبان هندي به امام سلام کردم، ولي حضرت به زبان خودم سلامم را پاسخ گفت. باز به زبان هندي از او پرسيدم و او پاسخ مرا به زبان خودم داد. عرض کردم: چون شنيدم خداوند حجت عرب زباني دارد، از شهر خود به طلب شما بيرون آمدم تا زيارتتان نمايم.  
امام به من فرمود: من همان هستم که دنبالش بودي. بپرس از من آنچه را که مي‏خواهي.  
من هم سؤالاتي درباره‏ي مسائل مختلف از امام کردم و او پاسخ مرا به زبان خودم فرمود
ابوالصلت هروي مي‏گويد: امام رضا عليه‏السلام با مردم به زبان خودشان سخن مي‏گفت. من در مورد اين فضيلت از آن حضرت پرسيدم و او پاسخ داد: اي ابوالصلت، من حجت خدا بر آفريدگانش هستم و خدا حجتي را که با زبان مردم آشنا نباشد، براي آنها تعيين نمي‏کند. آيا تو کلام اميرالمؤمنين را نشنيده‏اي که مي‏فرمود: «به ما قضاوت صحيح و کامل عطا شده است»؟ آيا اين علم به زبانها نيست؟
ياسر خادم روايت کرده است: دو نفر از اهالي روم و اسلاو در خانه‏ي ابوالحسن الرضا عليه‏السلام ميهمان بودند. امام به آنها بسيار نزديک بود و هنگامي که اين دو با يکديگر صحبت مي‏کردند، حضرت متوجه شد که به زبان رومي و اسلاوي مي‏گويند:از ما در وطن خود هر ساله ديدار مي‏شد ولي اينجا
 کسي به ديدن ما نمي‏آيد.  
لذا امام رضا عليه‏السلام صبح روز بعد، فردي را براي ديدن آنها فرستاد
شيخ محمد بن الحسن در رابطه با اين صفت امام رضا عليه‏السلام شعري سروده که معناي آن چنين است: «و علم او به تمام زبانها، واضح ترين اعجاز و علامت است

منبع:کتاب پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا جلد

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

  آقـــــــــــــــا جون سلام

 

 خوبین؟

منو میشناسین

من همون بنده گناهکاریم که چند ساله

واسه اومدن به حرمت لحظه شماری می کنه

 ولی مثل اینکه هنوز نوبتش نشده

هنوز لیاقت پا گذاشتن به صحن نورانی شما رو نداره

 

آقـــــــــا..!

امروز وقتی تو تلویزیون نگاهم به گنبد طلاییت افتاد

 ناخودآگاه اشکام سرازیر شد....


خودت میدونی ته دلم چی میگذره....


آقــــــاجون

 بدجور بیتاب صحن و سراتم.....

امسال هم می خواستم مثل سال های قبل

به یمن ولادت پربرکتتون اینجا رو چراغوونی کنم

از بارگاهتون عکس بذارم

از اشعاری که براتون سرودن بذارم

ولی دیدم اصلا دستم به این کارها نمیاد

آخه آقـــــــــــا

من خیلی دلتنگـــتونم

این کارا آرومم نمی کنه

من یک ساله دارم زار می زنم فقط یه کوچولو بیام و برگردم

ولی نمیشه

 

زائری بارانیم .... آقا نگاهم میکنید؟

 


طبق آنچه مورخان و محدثان در کتاب‏هاي خود ذکر کرده‏اند و نيز روايات کلي بر تأييد آن وارد شده است:
مادر حضرت ابوالحسن، امام علي بن موسي الرضا عليه‏السلا م، از خانواده‏اي با شرافت و از زنان بافضيلت؛ و نيز از جهت عقل و دين در بين زنان هم زمان خود مشهور بوده است.
اين بانوي بزرگوار، نسبت به فرائض الهي، حتي تمامي مستحبات را انجام و مکروهات را حتي‏الإمکان ترک مي‏نمود؛ و به طور دائم مشغول ذکر و تسبيح خداوند متعال مي‏بود.
اين مادر نمونه حکايت کند: از همان موقعي که إنعقاد نطفه‏ي حجت خداوند سبحان، فرزندم حضرت علي بن موسي الرضا عليه‏السلام را در خود احساس کردم، حالت معنويت و عشق به خداوند در من فزوني يافت و هيچ‏گاه احساس سنگيني و سختي در خود نداشتم.
فرزندم، در وقت‏هاي تنهائي، أنيس و مونس من بود.
در هنگام خواب، صداي تسبيح و تحميد و تهليل را به خوبي از درون خود مي‏شنيدم و متوجه مي‏شدم که طفل درون شکم من

مشغول گفتن ذکر و تسبيح پروردگار متعال خويش مي‏باشد.
و همين که اين نور الهي طلوع کرد و در اين عالم، پا به عرصه‏ي وجود نهاد، دست‏هاي خويش را بر زمين گذاشت و سر به سمت آسمان بلند نمود و لب‏هاي خود را به حرکت درآورد و ضمن مناجات با خداوند، شهادتين را بر زبان مبارک خود جاري کرد.
و چون پدرش، امام موسي کاظم عليه‏السلام در آن لحظات وارد شد، بر من تبريک و تهنيت فرمود.
سپس نوزاد عزيز را تحويل پدر دادم و حضرت در گوش راست نوزاد، اذان و در گوش چپ او اقامه گفت؛ و سپس مقدار مختصري، آب فرات در کام او ريخت.

 

منبع:كتاب چهل داستان و چهل حديث از امام رضا(ع)


به نام خدا

تقدیم به تو آقای من !

سلامی به گرمی خورشید و سلامی به اندازه ی اقیانوس بی کران .

می خواهم چشم هایم را ببندم و حکایتی را بنویسم که از دیر باز شوق گفتن آن را در سر می پرورانم و آن چیزی نیست جز حضور در بارکاه ملکوتی تو !

ای فرشته ای امید و آرزو دستم را بگیر.

آقا جان!

می خواهم بیایم به پا بوست و با تو از نزدیک درد دل کنم ای تنها امید مستمندان عالم.

می دانم جز تو کسی نیست که درد هایم ببیند و حرف هایم را بشنود.

بالهای پرواز نگاهم دیر زمانی است در آرزوی دیدن گنبد قشنگت به انتظار نشسته است سجاده ی دعایم آکنده از بوی دلاویز قبه و بارگاه ملکوتی توست.

مرغ خیالم به هوای خراسان تو صبح و شب شوق پرواز به سر می گیرد و هوای کوی یار می نماید.

چه می شود آقا اگر نیم نگاهی به ما بکنی و این مرغ سرگشته ات را اجازه ی پرواز بر فضای سبز گنبد و بارگاهت بدهی و لایق خودت گردانی .

بگذار صدایت کنم و با کلمات درهم ریخته ی ذهنم با تو درد دل کنم و بگویم که تو فراتر از تمام این واژه ای که نمی توان تو را در قالب این واژه ها ی گنگ و ناچیز گنجاند .

اما چه کنم که برای از تو نوشتن لبریز از واژه  و حرفم و زندگی ام را به امید نگاه تو گره زده ام تا شاید این رویا به حقیقت بپیوندد.

 

دل نوشته ای از : معصومه فداحسین (علیزاده)

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

آقا ، کمتر از آهو که نیستم...میشه ضامنم بشی؟؟؟

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد
جستجو در مطالب:



بر اساس قانون جرایم رایانه ای ، هرگونه کپی برداری از مطالب این وب ، غیر قانونی می باشد و پی گرد قانونی دارد!
تمامی حقوق مادی و معنوی " زائری بارانیم .... آقا نگاهم میکنید؟ " برای " معصومه علیزاده " محفوظ است!
طرّاحی قالب: پارسی تم
حدیث روز

JavaScript Codes